آشنایی با کوچینگ: روش نوین کمک درمانی برای اختلال نقص توجه- بیشفعالی
«کوچینگ» چگونه باعث بهبود اختلال بیشفعالی- نقص توجه در بزرگسالان میشود:
آسیب در کارکردهای اجرایی نقش مهمی در اختلال نقص توجه- بیش فعالی دارد. عملکرد اجرایی به فرد کمک میکند تا عوامل حواسپرتی را شناسایی و آنها را حذف کند، موضوعات مختلف را در ذهن نگه دارد، در مورد پیامدها فکر کند و موارد دیگری از این قبیل را در برمیگیرد.
بنابراین اختلال نقص توجه- بیش فعالی، فرد را با مشکلات متعددی در فعالیتهای معمول روزمره از جمله پرداخت قبوض، خواب کافی، مصرف دارو به طور مرتب، به خاطر سپردن انجام کارهای معمول خانه و غیره روبه رو میسازد. اختلال نقص توجه- بیش فعالی یک مشکل شخصیتی نیست، بلکه یک اختلال عصب- زیستی است که از بین نمی رود.
کوچینگ بر روی این تفاوت بیولوژیکی ویژه در ذهن افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی متمرکز میشود. در این روش، علائم عصبی- زیستی به عنوان پایه عادات و الگوهای رفتاری منفی در این افراد به حساب میآید و بیماران یاد میگیرند که چالشهای روزانهای که بر اثر این علائم به وجود میآید را مدیریت کنند. در واقع این افراد یاد میگیرند که پیامدهای عملکرد خود را نه به طور عمدی، بلکه به دلیل اختلالی که در ذهنشان وجود دارد، فراموش کنند. وقتی که افراد این موضوع را یاد بگیرند، می توانند راهبردهای لازم را برای ایجاد تغییر به کار گیرند. کوچینگ پلی بین علاقه فرد برای شروع به تغییر و مجموعه اعمالی است که باید برای تغییر انجام دهد و در واقع پل بین توانایی و عملکرد است.
درمانگری که با اصول کوچینک کار میکند با موضوعات عملی زندگی روزانه افراد مثل برنامهریزی، سازماندهی، اولویتبندی و مدیریت زمان سر و کار دارد. جنبه دیگر کوچینگ، همه جانبه۴ بودن این روش درمانی است. درمانگر از افراد میخواهد که به همه جنبههای زندگی توجه کنند و راهبردهایی را به کار گیرند که همه جنبههای زندگی ،که نیازمند تغییر است، را مدیریت کنند. او به افراد کمک میکند که گامها را یکی یکی بردارند. با توجه به این که افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی تمایل دارند که همه کارها را همزمان با هم انجام دهند، این روش درمانی اهمیت بیشتری مییابد.
کوچینگ به افراد کمک میکند تا همواره سطح مناسبی از «فشار روانی» را تجربه کنند. افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، اغلب نیاز به سطح خاصی از فشار روانی دارند تا بتوانند اهداف خود را پیگیری کنند. برای این که این افراد احساس فوریت کنند لازم است فکر کنند که «زمانم به پایان رسیده است، بنابراین باید کارم را الان به اتمام برسانم.» بنابراین لازم است به مراجعان کمک شود که یک برنامه مدون و سقف زمانی را تعیین کنندو برای پایبندی به این برنامه (از طریق تلفن، ایمیل و پیامک) پیگیری شوند .
در واقع یکی از تفاوتهای عمدهای که این مداخله با سایر انواع مداخلات دارد، پیگیری مداوم و بین جلسهای مراجع است. در پایان مراجعین یاد میگیرند که برای خود، یک سطح عملکردی از فوریت را ایجاد کنند.
کوچر برای ایجاد تغییر در مراجع از چه تکنیکهایی استفاده میکند:
کوچینگ از طریق آموزش روانشناختی به افراد کمک میکند که رفتارهای انطباقی و سازگارانهای را در زندگی روزمره خود تمرین کنند
درمانگر به مراجع می آموزد که اختلال نقص توجه- بیشفعالی، بخشی از زندگی روزانه او است و خود به خود از بین نمیرودو اکثر کشمکشها و مشکلاتی که تجربه میکند ناشی از این اختلال است.
به مراجع میآموزد که برای شروع کار بر روی مشکلاتش، یکی یا دو مورد را انتخاب کند.
لازم است که افراد مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی، برای کنار آمدن با چالشها، یک طرح مخصوص به خود را طرحریزی کنند. درمانگر به مراجع کمک میکند تا راهبردهای مخصوص به خود را طراحی کنند. در این راه، فرد نه تنها باید خلاق باشد، بلکه لازم است توانائیهای خود را نیز بشناسد و از آنها استفاده کند.
به طور قطع، چالش برانگیزترین بخش برای بیشتر مراجعین، کار کردن بر روی طرح برنامهریزی شده است. این کار نیاز به تلاشی مداوم، طولانی و عمیق دارد. از آنجا که توجه بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی، به وسیله موضوعات و افکار متعدد منحرف میشود و پیش از آن که وقت کافی برای هدف اصلی خود صرف کنند، آن را رها میسازند، کوچر به مراجعین کمک میکند تا در مسیر اصلی خود قرار گیرند و راهبردهایی که بر اساس نیازهای خود طراحی کرده بودند را مورد آزمون قرار دهند.
در نهایت، درمانگر به مراجع کمک میکند که به طور مداوم راهبردها و ساختارهایی که طراحی کرده است را ارزیابی کند و ببیند که آیا این راهبردها و ساختارها اهدافش را تامین میکنند یا خیر
افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی، در حافظه نقص دارند. آنها به آسانی پیامدهای گذشته و اهداف آینده را فراموش میکنند. زمانی که طبق یک برنامه یا ساختار کار میکنند، به تدریج شل میشوند و فکر میکنند که « من دیگر به این برنامه نیاز ندارم. من مشکلم را حل کردهام و الان خوب هستم» و از راهبردهای جدید دست میکشند. همین موضوع باعث میشود که دوباره به عادتهای بد پیشین – که تشخیص داده بودند باید ترک شود- بازگردند. بنابراین درمانگر به افراد کمک میکند تا عادتهای جدید کسب شده را تمرین و تقویت کنند تا درونی شود
در نتیجه میتوان گفت که کوچینگ، از طریق پنج عاملی اصلی یعنی، حفظ سطح انگیختگی، تعدیل هیجانها، حفظ انگیزه، ارائه بازخورد فوری و به عهده گرفتن نقش مدیریت اجرایی برای تمرکز، به فرد کمک میکند و در نتیجه از توانایی فرد برای انجام اعمال خود انگیخته و الگوهای تغییر رفتاری حمایت به عمل میآورد (۳).
اجزای اصلی روش درمانی کوچینگ
اجزای اصلی روش درمانی کوچینگ عبارتند از: مشارکت و همکاری، ساختار و پیشرفت تدریجی.
فرد از طریق همکاری با کوچر، نه تنها مشخص میکند که از کوچر خود چه کمکی میخواهد، بلکه معلوم میسازد که چگونه میتواند آن را درونی کند. هدف اصلی این است که به تدریج، یادآوری بیرونی کوچر به صدای درونی شخصی تغییر کند و در نهایت این صدای درونی است که به فرد کمک میکند تا تغییر را از درون خود آغاز کند.
ساختار یکی از اجزای اصلی و حیاتی این روش درمانی است که پذیرش آن برای بسیاری از افراد دشوار است. از یک طرف افراد احساس میکنند که به وسیله ساختار محدود میشوند، چرا که از آنها انتظار دارد کارهایی را انجام دهند که دوست ندارند، از طرف دیگر، ساختار باعث می شود که افراد با موفقیت کارهایشان را به پایان برسانند، در نتیجه کمتر از قبل در برابر کارها احساس تهدید یا غافلگیری نمایند. ساختار باید متناسب با تواناییهای فرد ایجاد شود.
سومین اصل مهم در این روش درمانی این است که به فرد کمک شود تا توانایی درون نگری، آگاه شدن از نیازها و یافتن راه حلی برای مشکلات را به دست آورد. در این روش به جای این که از مراجع پرسیده شود که چرا فلان کار را انجام ندادی، پرسیده میشود که چه چیزی مانع از انجام این کار میشود و این که در آینده چه انتخابهای دیگری ممکن است داشته باشد. با این روش مراجعه کننده متوجه می شود که چگونه خودش در به وجود آوردن مشکلش سهم دارد و وقتی متوجه می شود که علیه خودش کار می کند، میتواند یک راهکار جدید ارائه بدهد تا به هدفش برسد. از طرف دیگر در بیشتر مواقع، مراجع برای مشخص کردن موثرترین خط مشی، در حال آزمون و خطا به سر می برد و این آزمون و خطا در واقع بخش مهمی از درمان به شمار میآید.
بنابراین از ابتدا باید متوجه بود که کوچینگ یک مسافرت طولانی است، به تدریج پیش میرود و همواره با موفقیت همراه نیست. این دیدگاه باعث می شود که فرد به درمان متعهد باقی بماند و به خاطر ناملایماتی که در طول درمان پیش میآید درمان را رها نکند. افراد در مراحل اولیه ممکن است طبق عادت، به دنبال هر شکستی احساس تحقیر نمایند و تصور کنند که یک بازندهاند. اما باید به یاد داشته باشند که نتیجه عمل از فرد انجام دهنده آن عمل جدا است، در این صورت میتوانند از احساس حقارت بگذرند و به سمت عملکردهای مثبت حرکت کنند.
بنا بر آنچه که در مورد کوچینگ ارائه شد، این روش درمانی از امتیازهای قابل توجهی برای کمک به اختلال نقص توجه- بیشفعالی بزرگسالی برخوردار است. مقالات محدودی به بررسی اثر بخشی این روش در بیماران مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی بزرگسالی پرداخته اند و نشان دادهاند که کوچینگ اثرات مثبتی بر روی زندگی این بیماران دارد و باعث بهبود قابل توجهی در روش مطالعه، اعتماد به نفس، میزان آشفتگی ناشی از علایم بیماری و افزایش رضایتمندی از شغل و تحصیل میگردد. با وجود اثربخشی این روش، نباید آن را درمانی جامع برای بهبودی کامل اختلال نقص توجه- بیش فعالی بزرگسالی و درمان همه مشکلات افراد مبتلا به این اختلال تصور کرد.